رکود تورمی (Stagflation) چیست؟ – رمز ارز

اگر به دهه‌های گذشته نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که اقتصاد در بازه‌های گوناگون دستخوش تغییرات و افت و خیزهای بنیادین شده‌ است و به نظر می‌رسد این روند در آینده نیز ادامه خواهد یافت. در پی این تغییرات، عده‌ای از افراد سرمایه‌های خود را از دست می‌دهند و عده‌ای دیگر بیکار می‌شوند. رکود تورمی یکی از این تغییرات یا بهتر است بگوییم بحران‌های اقتصادی است که به‌نظر می‌رسد بشر باردیگر با آن روبه‌رو خواهد شد.رکود تورمی به وجود هم‌زمان تورم و رکود اقتصادی گفته می‌شود. هرگاه یک اقتصاد دو دوره سه‌ماهه پیاپی رشد منفی را تجربه کند، حاکی از شکل‌گیری رکود است. کاهش تولید ناخالص ملی (GDP)، کاهش درآمدها، افزایش چشمگیر قیمت کالاها، افزایش بیکاری و کاهش نرخ رشد اقتصادی با یکدیگر رکود تورمی را می‌سازد. به‌طورکلی، ترکیب رکود و تورم افسار گسیخته می‌تواند تأثیرات چشمگیر و مخربی بر زندگی و شرایط مالی افراد جامعه بگذارد.در این مطلب، ابتدا به مفهوم رکود تورمی می‌پردازیم و سپس این پرسش‌ها را پاسخ می‌دهیم: چرا چنین واقعه‌ای روی می‌دهد؟ آیا رکود تورمی باردیگر در جهان رخ خواهد داد؟ آیا روشی برای پیشگیری از رکود تورمی وجود دارد؟ درنهایت نیز، این مفهوم مهم اقتصادی را بررسی می‌کنیم؛ پس تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.رکود تورمی (Stagflation) چیست؟رکود تورمی اصطلاحی ترکیبی است که از دو واژه «رکود» و «تورم» تشکیل شده است. در شرایط رکود تورمی، بحرانی ایجاد می‌شود که در آن هم‌زمان قیمت‌ها رو به افزایش می‌گذارد و رشد اقتصادی در سراشیبی قرار می‌گیرد. رشد اقتصادی منفی نیز با گذشت زمان به افزایش نرخ بیکاری منجر می‌شود.در شرایط رکود تورمی، خانوارها و کسب‌وکارها نگران تداوم تورم در طولانی‌مدت می‌شوند و به‌دلیل تشخیص نادرست از آینده یا همان فرض خودانجام (Self-Fulfilling Prophecy)، رفتار اقتصادی‌شان را با قبول این مسئله که حتماً تورم ادامه پیدا می‌کند، تنظیم و هماهنگ می‌کنند.اصطلاح رکود تورمی برای اولین‌بار در دهه ۱۹۷۰ و در زمانی مطرح شد که شوک بزرگ نفتی و تورم افسارگسیخته و رشد اقتصادی ضعیف، اقتصاددان‌ها و بانک‌های مرکزی را به‌کلی گیج و آشفته کرده بود. دیوید ویلکاکس (David Wilcox)، اقتصاددانِ مؤسسه اقتصاد بین‌الملل پیترسون و اقتصاددان بلومبرگ، می‌گوید:رکود تورمی نشان‌دهنده اقتصاد کلانی است که نمی‌تواند به‌درستی کار کند.دلایل رکود تورمیرکود تورمی اغلب دو مشخصه دارد: شوک‌های ناشی از افزایش شدید قیمت کالا‌ها و اشتباهات در سیاست‌‌گذاری‌های اقتصادی. یکی از شوک‌های مهم در عرضه نفت در سال ۱۹۷۳ اتفاق افتاد؛ زمانی‌که سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت تحریم نفتی را علیه ایالات متحده و کانادا و سایر کشورهای حامی اسرائیل در طول جنگ یوم کیپور (Yom Kippur) اعلام کردند.درنتیجه این اتفاق، قیمت نفت در آمریکای‌شمالی حدود چهار برابر شد و تورم بی‌سابقه و انقباض اقتصادی پدید آمد و در پی آن، هزینه‌های کسب‌وکارها افزایش و تقاضای مصرف‌کنندگان برای کالاها به‌شدت نزولی شد.تورم و بیکاری تا پایان دهه ۱۹۷۰ و حتی اوایل دهه ۱۹۸۰ ادامه پیدا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) شدت بیشتری گرفت. اشتباه‌های مکرر در سیاست‌های پولی و مالی اوضاع را بدتر کرد. در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰، به‌دلیل افزایش مخارج دولت، تورم در حال شدت‌گرفتن بود. در‌عین‌حال، بانک‌های مرکزی بر این باور بودند که می‌توانند با افزایش نرخ تورم، بیکاری را کمتر کنند و بدین‌ترتیب سیاست‌های پولی پایین نگه‌داشتن نرخ بهره و افزایش عرضه پول را اتخاذ کردند. این اشتباهی وحشتناک و پرهزینه‌ بود؛ چراکه مردم انتظاراتشان را براساس نرخ تورم جاری تنظیم کرده بودند؛ اما رشد قیمت کالا و نرخ بیکاری روندی صعودی داشت.رکود اقتصادی (Recession) چیست؟برخلاف رکود تورمی که به‌ندرت در اقتصاد پیش می‌آید، رکود اقتصادی (Recession) یکی از رویدادهای پرتکرار اقتصاد در سراسر جهان است. با آنکه تمامی کشورها به‌دنبال رشد پایدار اقتصاد هستند، درعمل اقتصاد آن‌ها چرخه‌های مختلفی از دوره‌های انبساطی یا توسعه را سپری می‌کند که سرانجام به‌پایان می‌رسند و پس‌ازآن، دوره‌های انقباضی رخ می‌دهد؛ دوره‌هایی که به‌عنوان رکود شناخته می‌شوند.در ایالات‌ متحده از سال ۱۹۴۵ تاکنون، چندین رکود اقتصادی رخ داده است که هرکدام کمتر از یک سال طول کشیده‌اند. دوره‌های رکود اقتصادی اغلب کوتاه‌تر از دوره‌های انبساط یا رشد هستند. گاهی این امکان وجود دارد که اقتصادی در دوره رشد ۱۰ساله قرار بگیرد. از سال ۱۹۶۰ تا سال ۲۰۰۷، در تمامی اقتصادهای توسعه‌یافته جهان بیش از ۱۲۰ رکود اقتصادی رخ داده است. این رکودها معمولاً با کاهش ۲درصدی تولید ناخالص داخلی همراه‌اند. گاهی هم رکود اقتصادی آن‌چنان عمیق و طولانی‌مدت می‌شود که به آن‌ها صفت رکود عمیق یا بزرگ داده می‌شود.طبق تعریف، هرگاه تولید ناخالص داخلی دو فصل متوالی کاهشی باشد، رکود اقتصادی رخ داده است؛ اما اداره ملی تحقیقات اقتصادی ایالات‌ متحده (NBER) که سازمان غیرحزبی و متمرکز بر پژوهش‌های اقتصادی است، از معیارهای پیچیده‌تری برای تعریف رکود استفاده می‌کند. بر‌اساس تعریف این اداره، رکود به کاهش چشمگیر فعالیت اقتصادی‌ای گفته می‌شود که طی چند ماه در تمام بخش‌ها گسترش پیدا کرده باشد. NBER برای مشخص‌کردن آغاز و پایان دوره رکود از شاخص‌های اقتصادی متعددی ازجمله درآمد فردی، اشتغال، تولید صنعتی، فروش خُرد و کلان و تولید ناخالص داخلی استفاده می‌کند.معمولاً رویدادها یا شرایط خاص موجب بروز رکود اقتصادی می‌شوند. این شرایط می‌تواند شامل شوک اقتصادی مانند افزایش قیمت کالاهای پرمصرف یا افزایش شدید نرخ بهره یا حباب‌های اقتصادی مانند مسکن باشد. جالب است بدانید حباب مسکن موجب آغاز دوره رکود بزرگ (Great Recession) ایالات‌ متحده در دسامبر‌۲۰۰۷ شد و اتمام آن ۱۸ ماه زمان برد. گاهی رویدادهای غیرمنتظره دیگری هم موجب رکود می‌شوند.پاندمی کرونا موجب تعطیلی بخش بسیار بزرگی از اقتصاد ایالات‌ متحده در سال ۲۰۲۰ شد که البته این شرایط دو ماه بیشتر طول نکشید و کوتاه‌ترین رکود اقتصادی ایالات‌ متحده لقب گرفت.تفاوت رکود اقتصادی و رکود تورمی چیست؟رکود اقتصادی و رکود تورمی به دوره‌هایی گفته می‌شود که عملکرد اقتصادی ضعیفی وجود دارد؛ اما این دو تفاوت‌هایی دارند. رکود اقتصادی دوره‌ای از انقباض اقتصادی است که اغلب در اقتصادهای جهان رخ می‌دهد و قبل یا بعد از یک دوره رشد اقتصادی پدیدار می‌شود. این در حالی است که رکود تورمی ترکیبی از رشد ضعیف اقتصاد و افزایش قیمت‌ها و بیکاری است. رکود تورمی و رکود اقتصادی هرکدام دلایل و مدت‌زمان خاص خود را دارند. در جدول زیر، می‌توانید تفاوت‌های مهم رکود اقتصادی و رکود تورمی را مشاهده کنید.تاریخچه رکود تورمیدر دهه ۱۹۷۰، موج سهمگین بیکاری و تورم در ایالات‌ متحده و بریتانیا و بخش‌هایی از اروپا به‌مدت ۱۰ سال پابرجا بود. این دهه با تحریم نفتی ازسوی اوپک در سال ۱۹۷۳ و کاهش تولید نفت پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به‌پایان رسید. پس از توقف صادرات نفت به ایالات‌ متحده، قیمت سوخت چهار برابر و به کالایی کمیاب تبدیل شد.قیمت گران انرژی باعث افزایش قیمت کالاها و کُندشدن چرخ اقتصاد شد. بین سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵، نرخ بیکاری افزایشی دوبرابری تجربه کرد و نرخ آن به ۹ درصد رسید. تورم سالانه نیز به قله ۱۴ درصد رسید و تا اوایل دهه ۱۹۸۰ که بانک مرکزی ایالات‌ متحده با رهبری پل ولکر (Paul Volcker) نرخ بهره را افزایش داد و اقتصاد ایالات متحده را زنده کرد، گویی تمایلی به کاهش نداشت. اندرو هانتر (Andrew Hunter)، اقتصاددان ارشد در کپیتال اکونومیز (Capital Economics) می‌گوید:این دوره اقتصادی پرتلاطم بود؛ چراکه چندین رکود پی‌درپی رخ داد و رشد تولید ناخالص داخلی به‌شدت تضعیف شده بود.آیا ممکن است باردیگر رکود تورمی روی دهد؟در ۱۸ ماه گذشته نیز درست مثل دهه ۱۹۷۰، نرخ تورم افزایش چشمگیری یافته است. در‌این‌بین، نقش کرونا از بقیه عوامل پررنگ‌‌تر است و در این میان کسب‌و‌کار برخی کشورهای وابسته به صادرات نیز به تعطیلی کشیده شدند. علاوه‌براین، تولید خودرو و وسایل الکترونیکی و کالاهای دیگر سیر نزولی داشته است و شرکت‌های حمل‌ونقل نیز بارهایشان را ماه‌ها دیرتر تحویل دادند.در میانه این وضعیت نه‌چندان به‌سامان، حمله روسیه به اوکراین در زمستان سال گذشته نیز باعث شد که قیمت نفت پس از یک سال ارزانی، مسیر صعودی را در پیش بگیرد و به همان قیمتی برسد که در دهه ۱۹۷۰ رسیده بود. گفتنی است که اقتصاد ایالات‌ متحده و بسیاری از کشورها درمقایسه‌با گذشته تکامل بیشتری پیدا کرده است و احتمال اینکه رکود شدید آن دوران تکرار شود، نامحتمل به‌نظر می‌رسد.اگرچه قیمت انرژی و سوخت برای کشورهای صنعتی اهمیت دارد، این اهمیت مثل گذشته نیست. در ایالات‌ متحده، سوختی که به‌ازای خلق هر دلار استفاده می‌شود، درمقایسه‌با سال‌های پیش حدود ۷۰درصد کمتر شده است.سندی بَتن (Sandy Batten)، اقتصاددان مؤسسه هاور (Haver)، به‌تازگی در سخنرانی‌ای گفته است:امروزه، اقتصادهای مدرن در‌مقایسه‌با دهه‌های گذشته از نفت بسیار بهینه‌تر استفاده می‌کنند و بخش بسیار زیادی از تولید ناخالص داخلی به تولید خدمات اختصاص دارد.درحال‌حاضر، سیاست‌گذاران با تورم سازگار‌تر و هماهنگ‌تر هستند و بانک‌های مرکزی اهداف عددی و تحلیل‌های دقیقی دارند و احتمال بروز رکود تورمی و ماندن آن در زندگی مردم بسیار کمتر از گذشته شده است. در‌عین‌حال اقتصاد هم انعطاف خوبی از خود نشان می‌دهد؛ حتی اگر زیربناهای رشد متزلزل به‌نظر برسند. با وجود قیمت‌های گران، مصرف‌کنندگان همچنان خرج می‌کنند و کسب‌وکارها استخدام نیرو را متوقف نکرده‌اند. به‌گفته هانتر و برخی از همتایانش، در‌حال‌حاضر رکود تورمی اتفاق نمی‌افتد؛ اما کاهش نرخ رشد اقتصادی یکی از نگرانی‌های آن‌هاست.طبق داده‌های اقتصادی، تورم به بیشترین میزان خود رسیده است؛ اما میزان مخارج مصرف‌کنندگان کم نشده است. ادوبی آنالتیکس (Adobe Analytics) گزارش داده است که قیمت‌های آنلاین برای دومین‌بار در ماه می کاهش یافته‌اند و سرعت افزایش دستمزدها که یکی از دلایل افزایش تورم محسوب می‌شود، آهسته‌تر شده است. دراین‌میان، نکته مهم این است که جنگ اوکراین و کمبود غذای جهانی می‌تواند شرایط افزایش بی‌قاعده قیمت‌ها را فراهم کند.هانتر می‌گوید:عوامل جهانی افزایش قیمت، به‌خصوص قیمت انرژی، می‌تواند تورم را بالا نگه دارد و حتی آن را افزایش هم دهد.اگر هم قیمت‌ها برای مدت زیادی گران باقی بمانند، مصرف‌کنندگان نیز توقع افزایش پیوسته قیمت‌ها را خواهند داشت و رفتارشان را براساس آن تغییر می‌دهند و چرخه‌ای تورمی با دیدی نادرست از آینده ایجاد می‌شود.بانک‌ها و رکود تورمیهمان‌طورکه گفتیم، بعد از ده‌ها سال در جهان، تورم به یکی از مسائل مهم تبدیل شده است. قیمت‌های مصرف‌کننده از بهار۲۰۲۱ رو به افزایش گذاشتند و تنگناها و مشکلات ناشی از پاندمی کرونا به آن دامن زده است. همین مسئله موجب شد که مصرف‌کنندگان بیشتر پولشان را خرج کالاهای بادوام کنند و دولت‌ها و بانک‌های مرکزی جهان سیاست‌های پولی و مالی جدیدی اتخاذ کنند.بانک جهانی اعلام کرده است:اختلال در فرایند توزیع به‌علت پاندمی کرونا و کمبود عرضه که به‌دلیل حمله روسیه به اوکراین به قیمت انرژی و غذا در جهان وارد آمده، یادآور شوک نفتی سال‌های ۱۹۷۳ و ۱۹۸۰-۱۹۷۹ است.رشد اخیر قیمت کالا، به‌ویژه در کشورهای تولیدکننده نفت، اقتصاد را دچار نوعی انقباض و فشردگی کرده است. همین تورمِ رو به‌ رشد کاری کرده که بانک‌های مرکزی ناچار به افزایش نرخ بهره شوند تا بتوانند مقداری ترمز سرعتِ رشد قیمت کالاها را بکشند. البته همین کار هم فعالیت اقتصادی را به‌ویژه در بازار مسکن با کُندی روبه‌رو کرده است.بانک جهانی که در ژانویه گذشته رشد اقتصادی سال ۲۰۲۲ را ۴.۱ درصد پیش‌بینی کرده بود، به‌تازگی پیش‌بینی خود را به ۲.۹ درصد کاهش داده است. بانک جهانی هشدار داده است که اقتصاد جهان در حال ورود به دوره تورمی فزاینده است. نیروهایی مانند پیشرفت‌های فناوری و جهانی‌شدن و رشد سریع جمعیت که در دهه‌های گذشته حامی و پشتیبان توسعه جهانی تولید بودند، اثرهای به‌‌شدت ضدتورمی داشتند. با کم‌رنگ‌ و ناپدید شدن این نیروها و محرک‌ها و بروز مشکل در چرخه تأمین و عرضه، فشارهای تورمی ایجاد می‌شوند که یادآور دهه ۱۹۷۰ است.آیا می‌توان از رکود تورمی جلوگیری کرد؟جلوگیری از رکود تورمی کاری سخت و دشوار است؛ چون قانون‌گذاران مالی برای انجام این کار باید میان تورم و بیکاری تعادل ایجاد کنند. برای مقابله با تورم اغلب نرخ بهره را افزایش می‌دهند، بدین‌‌معنا که وام‌گرفتن برای مردم پرهزینه‌تر می‌شود. این کار به مهار و کم‌شدن تقاضای مصرف‌کنندگان منجر می‌شود؛ اما درمقابل راه‌اندازی و اداره کسب‌وکارها نیز پرهزینه‌تر می‌شود. به‌موجب این گرانی، کسب‌وکارها هم نیروهایشان را تعدیل می‌کنند و همین اتفاق باعث افزایش نرخ بیکاری می‌شود.از سوی دیگر، بانک‌های برای کاهش نرخ بیکاری نرخ بهره را کاهش می‌دهند تا کارفرمایان سرمایه‌گذاری‌های هنگفت‌تری انجام دهند و نیرو استخدام کنند و ریسک بازار را به جان بخرند؛ اما وقتی استخدام بیشتر شود، دستمزدها هم بیشتر می‌شوند. با افزایش دستمزدها، قیمت کالاها برای مصرف‌کننده افزایش می‌یابد و تورم ایجاد می‌شود؛ بنابراین، می‌توان گفت وقتی رکود تورمی پدیدار می‌شود، قانون‌گذاران به‌نوعی مستأصل می‌شوند.براساس روند مرسوم، راه‌حل مشکل رکود تورمی این است که نرخ بهره را افزایش دهیم و رشد اقتصادی و اشتغال را قربانی کنیم. براساس این منطق، بازار از بیکاری زودتر رهایی و بهبود پیدا می‌کند تا تورم پیوسته قیمت کالاها!ویلکاکس می‌گوید:تنها راه چاره رکود تورمی، بروز یک دوره رکود است. بانک مرکزی باید نرخ بیکاری را افزایش دهد و یک دوره رکود ایجاد شود تا مردم قانع شوند حفظ «تورم ۲درصد» موضوعی جدی است و باید در توقعات خود و انتظار درآمدی و رفتارشان در‌برابر قیمت‌ها تجدیدنظر کنند تا با تورم ۲درصدی همخوانی داشته باشد.بااین‌همه، یکی از دلایل اصلی بروز رکود تورمی، قیمت گران کالاهایی مانند نفت، گندم، فولاد و سایر اقلام اساسی است. هرچه قیمت این کالاها بیشتر شود، اقلام دیگر نیز گران‌تر می‌شوند. اقتصاددانان محافظه‌کارتر معتقدند برای مهارکردن قیمت‌ها باید صنایع را مقررات‌زدایی کرد؛ اما برای تأثیرگذاری این اقدام بر سفره مردم، به ماه‌ها و سال‌ها زمان نیاز است.جمع‌بندیرکود تورمی پدیده بسیار ناخوشایند و مخربی است که در دوره‌ها و کشورهای مختلف به‌وجود می‌آید. هرگاه رشد اقتصاد کُند یا متوقف شود و قیمت کالا و خدمات هم به‌طور بی‌رویه‌ای افزایش یابند، رکود تورمی رخ می‌دهد. در این شرایط، دولت‌ها و بانک‌‌ها اقداماتی مانند تغییر در نرخ بهره و تنظیم بیکاری را انجام می‌دهند تا شرایط به حالت عادی‌ بازگردد.شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هرکدام به‌نحوی موجب تغییر در توازن اقتصاد می‌شود. پاندمی کرونا یکی از دلایل بزرگی بود که در چند سال اخیر موجب تعطیلی کسب‌وکارها و کُندی رشد اقتصادی شد و در‌نتیجه آن، ضررهای سنگینی به مردم و اقتصاد کشورها وارد آمد.اکنون که تأثیر کرونا کمتر شده است، وقوع جنگ اوکراین باعث شده تا جهان در آستانه بحران غذایی قرار بگیرد. کاملاً مشخص است که این کمبود غذا موجب افزایش نرخ تورم در کشورها، حتی کشورهای باثباتی مانند ایالات‌ متحده می‌شود.به‌نظر می‌رسد چه بخواهیم یا نه، باید آماده دور جدیدی از رکود اقتصادی و افزایش قیمت‌ها در ابعادی جهانی باشیم. به‌نظر شما آیا اقتصاددان‌ها و دولت‌ها می‌توانند این موج تورمی جدید را مهار کنند یا بازهم شرایطی مانند شروع پاندمی کرونا بر جهان حاکم خواهد شد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *